برشی از کتاب قطاری با خاطره های مست مجموعه اشعار سپید عارفه روئین نشر ستاره جاوید
۱
دست هایم را
دور شهر
حلقه می کنم
کالبد واژه ها
شکافته می شود
و همه پنجره ها
دهانشان
باز می شود
نقشه جغرافیا را
ورق نزن
دنیا
دست های توست…
۲
وقتی
لبخندت را
به چارچوب
اتفاق
می آویزی
پیراهن عشق
عریان می شود…
باغ انار
می خندد…
و
جهان
روی نگاهم
شناور می شود…
۳
کبوتران
در ازدحام
خیابان ها
گم می شوند
و تو
هر شب
به خواب دستانم
می آیی
فاصله ها
دروغ می گویند
بی تو
میان لحظه ها
حلق آویز
می شوم…
پرونده
مختومه است…
۴
شعرها
عصیان کرده اند…
تا
کلمات بچکند
از شیار گونه هایم…
پنجره ها را
حصار باید زد
تا
عطر نفس هایت
بوزد
در اتاقی که
رؤیایش تویی…
برشی از کتاب قطاری با خاطره های مست مجموعه اشعار سپید عارفه روئین نشر ستاره جاوید
۵
سربازها
به خانه بر نمی گردند
شهر هنوز
بوی خون می دهد
و
صدای تار پدر
شور می خواند،
چه تلخ…
خاکریزها
فراموشت نمی کنند
…در غبار تاریخ
پیچیده می شوی!…
۶
در میان
درختان لخت
و
صدای خش خش
برگ ها
خاطراتت را
میان برگ های
پاییزی
می سوزانم
بوی خوشش
بی قرارم می کند…
٧
موج گیسوانت
رقص زیبای
شالیزارها
در باد را می ماند
و دست های مهربانت
چون بال سپید
کبوتران
مرا
تا اوج
می برد…
برشی از کتاب قطاری با خاطره های مست مجموعه اشعار سپید عارفه روئین نشر ستاره جاوید
٨
فانوس زندگی ام را
روشن می کنم
پشت لحظه های
سکوت…
پشت تاریکی
شب…
تا اندوهت
مرا
تا “هیچ”
نبرد…
٩
تمام تارو پود
وجودم را
“تقدیر”
با نخ و سوزن
تنهایی
دوخت!…
تمام نفسم
بوی
بی حوصلگی
می دهد…
١٠
میان گلبرگ های بودن و رفتن
نگاهم
خیره به آسمان
مه آلود است
بوی نمناک
کوچه های خیس
پیچیده در مشامم
و
صدای بارانی که
به پنجره می کوبد
…من به عشقت
می بارم
از قافله باران
جا نمان…
برشی از کتاب قطاری با خاطره های مست مجموعه اشعار سپید عارفه روئین نشر ستاره جاوید
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.