امید است غزلیات این مجموعه شبانه های بی شما بتواند ماندگار شود و در خاطرهها و اذهان شما ادب دوستان به یادگار بماند.
فهرست شبانه های بی شما:
- نسیمِ نوبهار من/گذشتم از وصال تو، ندیدم اضطراب را/ 7
- شعر زیبای تو/باد و توفان فرصتِ خندیدنم را تا ربود/9
- اقیانوس ذهن/روی اقیانوس ذهنت دیدهام فانوس را/11
- انگور عشق و عاشقی/باناز چشمانت چرا دل از نهادم میبری؟/13
- نگاهِ ناب تو/عمری از نافهی آهوی تو مستم صنما/15
- نهال سبز شوق/شنیدهای صدای ابر و باد را/17
- فریاد خاموش/شبانگاهی دلم فریاد زد، صیاد خواهد برد/18
- لبخند نگار/برخیز و ببین بهار زیباست/20
- سرود عاشقان/سرودِ عاشقان خیلی قشنگ است/21
- لبخند خداوند/شما سرچشمهی الهامِ اعجازِ خداوندی/22
- هوای دیدنت/شبی با آینه دل گفتگو کرد/24
- مردی که…./مردی که دلش در طلبِ حضرت ماه است/26
- عشق خدایی/سرمستترین شاعر این شهرم و دلشاد/28
- شبانههای بی شما/بخوان به یاد من ،سرودِ این کتاب را/30
- جورچینِ عشق/علت سرمستیم از هیچ کس مستور نیست/32
- گردابِ چشمانِ تو/ماهِ نو در آسمان، سرمستِ چشمان تو شد/34
- چشمان بیگناه/که گفته چشم عاشق پرگناه است/35
- عاشق تر از من/نقش تو را نقاشِ دل، بر صفحهِ جان میکشد/37
- همسفرِ باد/همسفرِ بادِ پريشانيم/39
- ناخدا خورشید/کسی که عاشق دریا شد شبانه دریا رفت/41
- طلوعي ديگر/من امشب از غزل از شعر لبريزم/43
- فریاد عشق/و مردی از خراسانم تو میدانی/45
- سئوال بیجواب/شعر یعنی اتفاقی ناگهانی،التهاب/47
- این مرد و این قطار/درچشمهای من، زل میزند قطار/49
- تو شمس تبریزی؟/برای من تو شمس تبریزی/50
- شبیه شهریار/تو مثل شهریار تبریزی/51
- سیب سرخ حوا/خدا نوشت بهشت و زمینه را مهیّا کرد/53
- کمی هم بهار باش/امشب بیا،هرآینه،آئینهوار باش/55
- زمین کم آورد/یک شب که زمین کمی کم آوُرد/57
- ریل موازی/باز به یادِ تو ام دور و برِ ایستگاه/59
- به احترامِ نگاهت/در این زمانه که انسان اسیر دیوِ زمان است/61
- پریِ دریایی/قسم به خلوت ماه و هلال رویائی/62
- همسایه دیوار به دیوار/من منتظر دیدنِ رخسار تو هستم/64
- ناخدای آزاد اندیش/من بغضِ سنگینِ سکوتم، نغمهی سازم/66
- سلام کن به پستچی/سکوتِ سرد مبهمی گرفته روی قاب را/67
- لذّت دیدار تو/ازگوشهی چشمان تو دلدار به جاماند/69
- من از تاریخ میآیم/بیا بنشین کنار من، دلم از غصه سنگین است/71
- دالان محبّت/ابر لبریز غزل بود و شبی توفانی/73
- نذر لبخند/میشود خسته دلی را به نظر شاد کنی/75
- به خدا میسپارمتمیسپارم گل چشمانِ شما را به خداوند علیم/77
- قطار عمر من/لبریزِ احساسم که او در زیر باران میرسد/79
- مرا بگذار و بگذر/مرا بگذار و بگذر تا بمیرم/81
- در بهار میمیرم/بییاد تو ای نگار میمیرم/83
مقدمه کتاب شبانه های بی شما:
خيلي وقتها نبايدها، بايد ميشود بيآنكه خواسته باشيم. تازه خيلي وقتها اختيار ناخواستة ما هم بر آن قرار ميگيرد. خلاصه آنچه كه بايد بشود ميشود، مثل همين مقدمه نويسي من برای كتابي كه پيشرو داريد. این کتاب ماحصل نزديك به سه سال چشم انتظاري است، كه بهخاطر خيلي مشكلات كه ما ميدانيم و شمانمی دانید، چاپش به تأخير افتاد….
اما فروردین امسال(1400) تعدادی غزل را از مجموعة كم كرديم و چند غزل ديگر به مجموعه اضافه نموديم كه همين شد كه ميبينيد. خلاصه همه چيز دست به دست هم داد و بغضهاي فروخوردهيمان به نفس تنگي کرونا رسید و سر از بيمارستان «بقیه الله» در آوردیم كه بوي شببوها را 7 شبانه روز پشت درهاي هميشه نگران اتاق بستری اشك چشمانمان كرد .خلاصه نزدیک بود زندگيمان در فريادهايي، كه در راهروهاي بيمارستان نکشیدیم، مچاله شود و گلهاي مريم زندگيمان پژمرده شود که دعاهای شما عزیزان در ماه مبارک رمضان و نگاه های پر مهر ائمه اطهار کارساز شد و عمرمان به دنیا بود و شد آنچه که باید بشود.
به قول عماد خراساني: «از ما گذشت نيك و بد اما تو روزگار / فكري به حال خويش كن اين روزگار نيست»، از ما هم گذشت،
و اما رسالت شاعر دریافت شعر است که در زمان خاص، مأمور به سرودن و نوشتن آن است و بيان حس و کلمات است که آن هم دست خود شاعر نيست.
هر موجود زندهاي به زبان و حال خويش که درانسان به نطق شناخته میشود و صداي جانداران مانند شيهه اسب،چه چه گنجشگ، بانگ خروس و آواي کبک و حتي در عالم غير زنده هم سوز باد، صداي رعد، شرشر رود، غل غل چشمه و خش خش برگ همه شعر است و بی گمان شعر ريشه در ذات وجودي خلقت دارد.
شعر اوج تسلط برکلمات و سخنوري است که با همان کلمات عادي، در شعر طوري آرايش داده و ارائه ميشود که بقيه تلاش می کنند آنرا حفظ، نگهداري و زمزمه کنند.شعري ماندگار است که ضمن زيبايي بيان، مفهوم آن منطبق بر اصول طبيعت باشد و در خاطرهها و اذهان مردم بماند.
امید است غزلیات این مجموعه شبانه های بی شما بتواند ماندگار شود و در خاطرهها و اذهان شما ادب دوستان به یادگار بماند.
تهران
خرداد1400